کد خبر: ۶۰۶
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۷
روضه و عکس نوشته و شعر شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود... شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود...
شعر و موسیقی / ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود




می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود


با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود

دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود

ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی
اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود

کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود

رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود

در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود
دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود

بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود

با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟

شاعر قاسم صرافان


شعر و موسیقی / ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود


خبرهای مرتبط
نظرات شما
در صورت انتشار نظر به شما ایمیل زده می شود
طراحی و تولید : ایران سامانه