يارب يارب سرابم، آبم كن
خالي ز گنه پر از ثوابم كن

اول ببرم ز ملك خود بيرون
آنگاه ز درگهت جوابم كن

در آتش هجر خود مسوزانم
هر طور كه خواستي عذابم كن

من بنده ي نفس خويشتن بودم
تو بنده ي درگهت خطابم كن

من بر كرمت حسابها كردم
تو عفو، گناه بي حسابم كن

مهمان پيمبر تو گرديدم
همسايه ي گل شدم گلابم كن

خواهم همه حال بنده ات باشم
هر چند بدم تو انتخابم كن

سنگم سنگم تو گوهرم گردان
خاكم خاكم تو در نابم كن

از آتش دوزخم خلاصي ده
با داغ محبتت كبابم كن

در سايه ي قبر مخفي زهرا
با فيض نگاهي آفتابم كن

بردار حجاب چشم «ميثم» را
بيناي جمال بي حجابم كن



دغدغه ونگرانی هایمان را ارتقاء دهیم
فرمول ساده و پرکاربردی برای کسب آرامش هست که ما روی آن تاکید بسیار می کنیم. و آن ارتقاء دادن دغدغه ها ونگرانی هایمان است.
ما تا خودمان را اسیر و وابسته به اشیاء و اشخاص و موقعیت های کوچک می کنیم با تغییر هر کدام از این ها ما هم به هم می ریزیم. آدم بودن خود را خرج کسب کردن، حفظ و ارتقاء داده هایی می کنیم که ارزش آنها از ما نشات می گیرد ولی ما خود را وابسته به آنها کردیم و هر روز تاوان این وابستگی را با گوشت و خون خود می دهیم.


آنقدر که در گیر کسب رفاه هستیم، نگران یافتن راه صحیح رشد خودمان نیستیم
و نمی دانیم که ارتباط هایمان با آدمها تابعی از ارتباطمان با خداست.
کسی که نتوانسته ارتباطش را با مبدا هستی حفظ کند یا ارتقاء دهد ، در سایر ارتباطها هم بی انگیزه و انرژی خواهد شد.




چرا؟ کسی که ارتباطش با خدا مشکل دارد، آرامش با ثبات نخواهد داشت؟
چون مبدا خودش می شود.
چون سود و زیان خودش معیار می شود. و خود را محور هستی می بینید. حالا فرزند و همسر و دیگران تا وقتی ارزشمندهستند که برای سود او و موقعیت او مفید باشند و دور او بگردند. و چون دیگران هم خودشان را محور می بینند تضاد پیش می آید.


برای رهایی از خود محوری و تعارض ها چه باید کرد؟
کمی هم رابطه اصلی خودمان را با خدای خودمان را اصلاح کنیم.
نگران باشیم که بنده خوبی نبوده ایم
نگران باشیم که خطا زیاد کرده ایم
و امیدوار باشیم که رابطه امان با آن لطیف عزیز اصلاح خواهد شد.
دعا کنیم و توکل کنیم و کمک بگیریم.
ایمان داشته باشیم که تا وقتی خدا هست تنها نیستیم.
با او صحبت کنیم. حتی بیشتر از صحبت با دیگران
و از او کمک بخواهیم حتی بیشتر از دیگران
به او امیدوار باشیم حتی بیشتر از عزیزانمان
با او مشغول باشیم حتی بیشتر از موقعیت های دیگر
و عاشقانه های اصیلمان را با او داشته باشیم
اوتنها کسی هست که لیاقت عشق را دارد و در واقع هر عشق دیگری تنها می تواند از او جان بگیرد
هجرش را بچشیم وصلش را بچشیم و انگیزه امان هر روز در عشقبازی با او فزونی گیرد.