برچسب ها - داستان کوتاه
داستانکی از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری
درویشی، به در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام، تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد و گفت: «ای خواجه، کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته، به در خانه چون تو، گدائی آمده ام.»
کد خبر: ۸۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۷

داستان کوتاهی درباره انصاف
همش دم از انصاف می زنیم و اگه از بالا تا پایین مملکت رو متهم نکنیم روزمون شب نمیشه. اما سوال اینجاست: خودمون چند مرده حلاجیم؟ از قدیم گفتن از هر دست بدی از همون دست می گیری.
کد خبر: ۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۴

داستانی درباره استجابت دعا
شخصی از خدا دو چیز خواست… یک گل و یک پروانه… اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود.
کد خبر: ۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

جواب جالب یک عالم
‍ از عالمی مسئله‏ ای پرسیدند، گفت: نمی‏دانم. سؤال کننده گفت: شرم نمی‏کنی که...
کد خبر: ۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۰

داستان بخیلان
درویش نزد بخیلی رفت و ...
کد خبر: ۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۳

داستانی درباره تاثیر شگفت انگیز توبه
در کتاب مصابیح القلوب سبزواریست که چون آیه تحریم و منع خوردن شراب بر پیغمبر (ص) نازل شد ، منادی رسول خدا (ص) ندا داد کسی نباید شراب خورد ، روزی اتفاق افتاد که رسول خدا (ص) در کوچه ای عبور می کرد که ...
کد خبر: ۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۳۰

حكايت شده است كه :
حكايت شده است كه : عارفى ، پارچه اى بافت و در بافت آن دقت به كار داشت . چون آن را فروخت...
کد خبر: ۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۵

داستان مدیری که جوگیر شد
روزی مدیر یک شرکت بزرگ، در حالیکه به سمت دفتر کارش می رفت، در راهرو جوانی را دید که به دیوار تکیه داده و به اطراف نگاه میکند. جلو رفت و از او پرسید: ......
کد خبر: ۱۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۰

من دزد دین نیستم
گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند...
کد خبر: ۱۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۹

طراحی و تولید : ایران سامانه