کد خبر: ۲۸۱
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۱
غرور جوانی
با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را
با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را |
|
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را |
من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب |
|
با یکی افتادهام کو بگسلد زنجیر را |
چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن |
|
آرزویم میکند کآماج باشم تیر را |
میرود تا در کمند افتد به پای خویشتن |
|
گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را |
کس ندیدست آدمیزاد از تو شیرینتر سخن |
|
شکر از پستان مادر خوردهای یا شیر را |
روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست |
|
نقد را باش ای پسر کآفت بود تاخیر را |
ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز |
|
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را |
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار |
|
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را |
سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی |
|
همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را |
خبرهای مرتبط
نظرات شما